حماسه ای دیگر در اصفهان- برگزاری مراسم چهلم شهدای راه آزادی

امروز هشتم مرداد ماه، مردم بیدار اصفهان بار دیگر به کودتاچیان ثابت کردند که هرگز زیر بار زور و استبداد و دروغ نخواهند رفت. امروز همزمان با سراسر شهرهای کشور، اصفهانی ها برای برگزاری مراسم چهلم شهیدان، از جمله ندا آقاسلطان، در سه و سه پل گرد هم آمدند.

من به همراه یکی از دوستانم از حوالی ساعت 5 بعدازظهر، در محل همیشگی تجمعات مردم اصفهان(سی و سه پل) حاضر بودیم. در ابتدا تعدادی از مردم در ابتدای ورودی پل اقدام به نشستن نمودند و با پیوستن جمعی از جوانان با دستبندهای سبز، هسته اولیه تجمع شکل گرفت. ناگهان تعدادی از ماموران نیروی انتظامی با فریاد مردم را مجبور به حرکت کردند. ظرف مدت چند ثانیه جمعیت افزایش پیدا کرد که همگی با بالا بردن دستان به علامت وی، بدون هیچگونه شعاری راهپیمایی سکوت خود را آغاز نمودند. از همان ابتدا تعدادی از ماموران دو آتشه با هدایت دسته های تجمع کنندگان به جهت های مختلف، به خیال خود سعی در از بین بردن نظم راهپیمایی بودند که باید بگویم زهی خیال باطل!

چند دقیقه راهپیمایی با نظمی مثال زدنی بدور از خشونت با شمعهایی در دست ادامه یافت تا اینکه سگها باز شدند و لباس شخصی ها و بسیجی ها با حمله بطرف مردم تعدادی را مضروب نمودند و برای دستگیری چند نفر اقدام کردند که با واکنش صریح مردم مواجه شدند. بعضی ها را می دیدم که می گفتند امروز هیچکس نباید دستگیر شود، هوای همدیگر را داشته باشید و باید بگویم الحق و الانصاف چنین بود. اگر از جایی صدایی بلند میشد همه مردم با هو کردن و گفتن ولش کن ولش کن و هجوم به آن سمت مانع از دستگیری می شدند. بسیجیها که همه زورشان در چماقشان است با دیدن این همبستگی و وحدت مردم از جمعیت خارج می شدند. تا اینجا همه در سکوت بودند و فقط چند بار برای شادی روح شهدا صلوات فرستاده شد. مدام گروه هایی از مردم را متفرق می کردند و مردم پس از چند دقیقه دوباره به هم می پیوستند.

وقتی تعداد باتوم بدستها زیاد شد، جمعیت به سمت پل خواجو به حرکت درآمد. این کار باعث قفل شدن سرتاسر خیابان آبشار گردید. اتومبیلها به شدت بوق می زدند و اعتراض خود را به کودتاچیان نشان می دادند. همه دستها را به نشانه پیروزی بالا برده بودند. در اینجاها بود که سکوت مردم با دیدن برخورد قهرآمیز کودتاچیان شکست و شعارهایی از قبیل "الله اکبر" "برادر شهیدم رایتو پس میگیرم" "میجنگیم، میمیریم، ذلت نمیپذیریم" "مرگ بر روسیه" و ... سر داده شد. در مسیر مردم را دیدم که به سمت گروهی از ماموران گل پرتاب می کردند، گرچه امیدی به برخورد رافت آمیز از طرف آنها نمی رفت.

این وضعیت بیش از 2 ساعت به طول انجامید و حدود ساعت هشت و نیم به پل خواجو رسیدیم که گویا کاسه صبر نیروهای کودتا سر آمد و با موتور به سمت مردم حمله ور شدند و تعدادی از مردم را دیدم که زیر مشت و لگد و ضربات باتوم افتاده بودند. تا ساعت نه و نیم که در محل بودم هنوز ازدحام جمعیت مشاهده میشد. ترافیک تمام خیابانهای اطراف را فرا گرفته بود.

نکته ای که در این تجمع بسیار اهمیت داشت این بود که از همه قشر و سنی در بین مردم بود و مردم اصلا قابل تفکیک به گروه های خاصی نبودند. پیرمردان و پیرزنانی را می دیدم که با همه مشکلات جسمی که داشتند به جمع مردم پیوسته بودند. خانمی را دیدم با بچه شیرخواره که دستان خود را بعلامت پیروزی بالا برده بود. دختران و پسرانی را دیدم که مصمم تر از قبل، طلب حق خود را می کردند و این نوید انزال ناپذیری این جنبش را می داد.

امروز اگرچه از ضربات باتوم کودتاچیان بی نصیب نبودم ولی باید بگویم با دیدن این حضور مردم خیلی کیفور شدم!

به امید پیروزی




1388/5/8

No comments:

Post a Comment