با شنيدن خبر درگذشت آيت الله العظمي حسينعلي منتظري، اين مرد بزرگ، انگار آب سردي رويم ريخته باشند تا چند ساعت در شوک بودم. برايش ناراحت نيستم چون زندگي با عزتي داشت و ايستاده از ميان ما رفت. اگر غمي هست غم از دست دادن پشتيبانيه که مثل کوه از مردم حمايت مي کرد. در تمام ايام حيات جنبش سبز آزادي خواهي ايران، از آغاز تا اينجا، همه ما نيم نگاهي به رهنمودهاي اين پدر معنوي خود داشتيم و هر وقت سخني و نقدي مطرح مي کرد به موضوع داغي در ميانمان تبديل مي شد و به مردم دلگرمي مي داد. از نظر مالي و مقام اداري هيچي نداشت ولي از چنان اعتباري بين مردم برخوردار بود که کساني مثل خامنه اي در خواب هم نمي تونن ببينن. حالا ديگه جسم او در ميان ما نيست ولي ميراثي جاودانه از شرف، عزت، صداقت و پايداري در مقابل ظلم ازش بجا موند. دلم نمي خواد به مناسبت اين واقعه تسليت بگم. اين مرد دوست داشتني و بزرگ، اين پدر مدافع حقوق بشر، زندگي سختي رو گذروند. در مقابل حرف ناحسابي سکوت نکرد و پول و مقام از او يک برده نساخت. تبعيد، زندان، شکنجه، تهمتهاي ناروا، حصر خانگي و توهينهاي مکرر بخشي از بهايي هست که در راه عقيده پرداخت کرد. چه چيزي مي تونه براي او شيرين تر از مرگ باشه. بيشتر عمرش رو در حبس و حصر گذروند، چه در دوران شاه چه بعد از انقلاب. با مرگ آزاد شد. ياد و خاطرش هيچ وقت از ذهن مردم پاک نميشه و هميشه به نيکي ازش ياد خواهد شد
***روحش شاد***
salam
ReplyDelete