قدیم ترها همیشه از خودم می پرسیدم چرا کسانی که در راس قدرت هستند انقدر مصرانه مردم رو به حفظ دین، البته اون دینی که مورد پسند حکومتشون باشه، دعوت می کنن. بعد می گفتم لابد اینها آدم های با خدا و مخلص و کاردرستی هستند دیگه وگرنه اونا رو چه کار با دین مردم؟! بعدها یه ذره که عقلم بیشتر قد داد و فهمیدم که قدرت بد چیزیه و از آدم یه چیز دیگه میسازه به این نتیجه رسیدم که اینا دلشون به حال دین من و امثال من یا بهشت و جهنم رفتن مردم نمیسوزه بلکه بالعکس خیلی وقتها دین رو وارونه جلوه میدن و به اون شکلی در میارن که تضمین کننده بقای حکومتشون باشه.
امروز آقای خامنه ای در جمع شرکت کنندگان در مسابقات قرآنی درفشانی کرده و همه را به اجرای فرامین قرآنی امر نمودن و همچنین گفتند که تقوای الهی پیشه کنید. آیا ایشون واقعا نگران دین مردم هستند؟! اصلا خود ایشون به اسلام و قرآن عمل می کند؟ خوب لابد میکنن و ما کوردلان نمیبینیم. با این حساب باید در قرآن اومده باشه که مردم رو بخاطر اینکه طلب حق میکنن بکشید،شکنجه بدید و اعتراف زوری بگیرید غمتون هم نباشه، مشروعیتش با من!!!
وقتی این قبیل حرفا و سوء استفاده ها از دین رو میشنوم به یاد مطلبی میافتم از یک دوست که چند وقت پیش تحت عنوان نگرانی های فرعون برام فرستاد که واسه خود من جالب و آموزنده بود:
نگرانی های فرعون
وَ قالَ فِرْعَوْنُ ذَرُوني أَقْتُلْ مُوسى وَ لْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخافُ أَنْ يُبَدِّلَ دينَكُمْ أَوْ أَنْ يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسادَ (26 غافر)
وفرعون گفت بگذارید من موسی را بکشم او هم اگر راست می گوید خدای خویش را به کمک بخواند، من می ترسم او دین شما را تغییر دهد یا فسادی در زمین برانگیزد.
قرآن در سوره غافر نقل می کند که فرعون به مردم گفته است دو نگرانی برای آنها دارد: یکی اینکه نگران دین مردم است و می ترسد که موسی دین مردم را دست کاری و تبدیل کند و دیگر اینکه نگران است بواسطه موسی فسادی در زمین پدیدار شود. آیا براستی اینها سخنان فرعون است؟ شاید اگر قرآن کریم این سخنان را از زبان فرعون برای ما نقل نکرده بود هرگز باورمان نمی شد فرعون نیز چنین سخنانی بگوید. فرعونی که مردم را از دین فطری و حریت توحیدی خدادادی دور کرده است چگونه از دینداری دم می زند انگار که امر دین و حفظ دین مردم بعهده اوست. جالب است که می گوید «دینکم» نگران دین شماها هستم. نمی گوید نگران دین هستم بلکه می گوید نگران «دین شمایم». تصور او این است که مردم رعایای او هستند و حفظ زندگی معنوی آنها بر عهده اوست و این موسایی که آمده است این زندگی معنوی را به مخاطره افکنده است.
همچنین او نگران است که مبادا در زمین فسادی ظهور و بروز کند. یعنی در زمان فرعون هیچ فسادی نیست و این موسی است که حیات زمین را در معرض خطر فساد قرار داده است. شگفتا کسی که در کانون فساد و تباهی نشسته است چگونه چنین سخنی را برزبان می راند انگار که پرچمدار مبارزه با ظلم و فساد و تباهی است. تفسیر المیزان در توضیح نگرانی دوم فرعون می گوید: «چون مىترسم كار او بالا بگيرد و نيرومند شود و پيروانش زياد گشته، به آسانى سر از اطاعت ما برتابد و كار منجر به مشاجره و جنگ و از بين رفتن امنيت گردد.»(ترجمه الميزان، ج17، ص: 498)
قرآن کریم مانند همه سطور نورانی دیگرش طرفه درسی به ما می دهد و آن اینکه حتی فرعون هم که برای ما خرابی عملش آنقدر واضح است چقدر قشنگ و حق بجانب حرف می زند تا آنجا که حتی نقطه مقابل عمل اوست. این خود اوست که یک عده را حمایت کرده و گروهی دیگر را ضعیف و دربند کرده و بدترین شکل دودستگی را رایج کرده است و اینک او می گوید از فساد و نزاع و دودستگی میان شما بیمناکم. هم او که ریشه بی دینی است خود را متولی دینداری مردم می داند.
قرآن می خواهد به ما بگوید اگر بخواهید به حرف گوش کنید حرف خوب خیلی ها بلدند بزنند حتی فرعون طغیانگر بلندی طلب، اما آنچه ملاک است اعمال گوینده آن سخن است که چه بسا خودش مصداق همان است که دارد از آن برحذر می دارد.
1388/5/3
No comments:
Post a Comment